الرئيسيةثقافيبه بهانه چهل و پنجمین سالگرد انقلاب 22 بهمن

به بهانه چهل و پنجمین سالگرد انقلاب 22 بهمن

در چهل و پنجمین سالگرد انقلاب 22 بهمن و بعد از چهل و پنج سال حاکمیت ارتجاع مذهبی که مشخصه آن سرکوب افسار گسیخته, اعدام های بی رویه, جنایت, دزدی, چپاول و تنش آفرینی می باشد که برای مردم ایران رهاوردی جز فقر, گرانی, فساد, اوارگی, کودکان کار, سفره های خالی, خودکشی و اعدام های روزمره ندارد, جا دارد نگاهی به صحنه سیاسی اجتماعی ایران بیندازیم و ارزیابی از شرایط داشته باشیم.
تجربه پنجاه سال سلطنت پهلوی ها نیز محصولی جز دو کودتا, سرکوب, جنایت, ساواک, تک حزبی کردن ایران, زندان و شکنجه, سانسور, بریدن زبان ها و شکستن قلم ها و… نداشته است.
جالب است که مشخصه بارز هر دو نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی و سلطنت پهلوی هر دو یکی است و هر دو نظام جدی ترین ناقضان حقوق ملت های تحت ستم با شعار یک کشور, یک ملت, یک هویت, یک پرچم و یک زبان می باشند و هر دو نظام مورد حمایت صریح و آشکار ایرانشهری های عظمت طلب و تمامیت خواه می باشند.
خیزش و انقلاب ژینا یا زن, زندگی, آزادی فرصتی بود برای اپوزیسیون و نیروهای دمکراسی خواه تا یک همگرایی و همسویی در راستای دیکتاتوری ستیزی حول ارزش های دمکراتیک بوجود بیاورند که این مهم نیز تا کنون برآورده نشده است و سال هاست که در اپوزیسیون ایرانی ابتکار و تحرک قابل ملاحظه ای دیده نشده است.
این امر نشان می دهد که در شرایط کنونی برای خروج از بن بست و دادن تحرک جدید به جامعه باید اپوزیسیون ایرانی دست به یک ابتکار جدید بزند و یک دگم شکنی شجاعانه انجام دهد تا روح امید و اعتماد را در جامعه جاری کند و نشان دهد که رویکردی منطبق با ارزش های جهانشمول و به دور از ستم و تبعیض دارد و منادی حقوق برابر برای همگان است, و در شرایط خاص امروز جامعه ما این امر در اعتراف و برسمیت شناختن حقوق ملت های تحت ستم عینیت می یابد.
امروز کشور ما درسر فصل تعیین کننده ای قرار دارد، ملت های تحت ستم که صد سال است زیر ستم و سرکوب, فقر و انکار هویت با شعار یک کشور, یک ملت, یک هویت, یک پرچم و یک زبان … قرار دارند و به جاشیه رانده شدند, امروز به صحنه آمدند و احراب خود را دارند و بخوبی می دانند چه می خواهند.
ملت های تحت ستم کورد, تورک, بلوچ, عرب، ترکمن، لور، قشقایی، بختیاری، مازنی، کاسپی و… بالای 75% جمعیت درون جغرافیای ایران را تشکیل می دهند و این ملت ها دیگر به هیچ وجه حاضر نیستند مجددا زیر بار حاکمیت متمرکز, تمامیت خواه و مرکزگرا بروند.
ملت های تحت اشغال ایران احزابی که به هر شکل اصل سرکوبگرانه تمامیت ارضی را مرز سرخ برای خود تعیین کرده اند را بی تعارف سرکوبگران فردای خود می دانند.
مرز سرخ “مامیت ارضی” در حقیقت دم خروس خط مشی دیکتاتوری و تفکر سرکوبگرانه ایرانشهری است, هر حزب و جریانی که چنین مرز سرخی را سرلوحه خود قرار دهد ملت های تحت ستم آن را حزب و جریان دوست تلقی نخواهند کرد, بلکه شیادانی می دانند که شیفته قدرت می باشند و بدون شک با رسیدن به قدرت بیرحمانه ملت ها را بر همان سیاق شاه و شیخ به مسلخ خواهند برد.
امروز بی شک ملت های تحت ستم ان سنگ وزین و تعیین کننده ای هستند که در هر کفه ترازوی تعادل قوا قرار بگیرند آن کفه سنگین ترین و تعیین کننده ترین خواهد بود.
کاوه آل حمودی

مقالات ذات صلة

ترك الرد

من فضلك ادخل تعليقك
من فضلك ادخل اسمك هنا