در طول تاریخ یکصد ساله دو حاکمیت سلطنتی و جمهوری اسلامی، حکومتهای مرکزی تلاش کردهاند تا هویت ملت عرب احواز را انکار و نابود کنند. این تلاشها در اشکال مختلفی همچون ممانعت از تکلم و ممنوع کردن اموزش به زبان مادری، تغییر اسامی شهرها و مناطق از عربی به فارسی، ندادن فرصت های شغلی به افراد بومی عرب جویای کار ، کوچاندن مردم از مناطق مسکونی خودشان به مناطق دیگر و جایگزین کردن آنها با مردمی دیگر، زندانی کردن و اعدام فعالین هویت خواه و انبوه فعالیت هایی که هدف همه آنها نابودی یک ملت است صورت گرفته و همچنان این پروژه های سرکوبگرانه ضد ملی ادامه دارد.
در مقابل این سرکوب و تلاش برای از بین بردن ملت عرب الاحواز و محو هویت آن، ما تاریخی یکصد سال از مقاومت مبارزه و جانفشانی در برابر این دو حاکمیت دیکتاتور و سرکوبگر داشته و داریم. نگاهی به لیست بلند اعدام شدگان و زندانیان سیاسی ملت عرب گواه این مبارزات است.
تلاش حکومت های مرکزی و تمامیت خواه برای امحاء هویت ملی یک ملت، و تحمیل هویتی دیگر بر آن را ما تلاشی استعماری می دانیم.
استعمار به معنای تسلط یک قدرت بر دیگران و تلاش برای تغییر فرهنگ، زبان، هویت و سیاستهای ملتهایی است که قدرت به آنها تسلط دارد، و تا زمانیکه این رابطه استعماری وجود دارد، مقاومت ملت ما در برابر رژیم های مستبد و سرکوبگر برقرار خواهد ماند. این بدان معنی است که تغییر رژیم های سیاسی به تنهایی نمی تواند این “معضل تاریخی” را حل کند.
ملت عرب الاحواز طی یکصد سال گدشته تا کنون همه گزینه و راه های مبارزه را آزمایش نموده و بهای هر کدام را پرداخت کرده است.
هم اکنون گفتمان های متعددی در بین مبارزین احوازی وجود دارد که بعضا متضاد هم ولی در کنار هم به فعالیت می پردازند.
هدف همه این گفتمان ها و خط مشی های سیاسی از بین بردن استیلاگری یک ملت بر ملت های دیگر است.
ما چه می گوییم و چه می خواهیم؟
ما می گوییم ملت ما در سرزمینی زیست می کند که بیش از هفتاد در صد از ثروت کل ایران را تامین می کند اما در فقر مطلق بسر می برد.
مردم بیکار هستند. جوان ها در زندان بسر می برند. رژیم اعتیاد و فساد در بین جوانان را بشدت رواج داده است. زمین های کشاورزی آنها را از دست آنها به زور گرفته و آنها را مجبور به کوچیدن به مناطق دیگر می کند. هرگونه فعالیت فرهنگی و صنفی و سیاسی را به شدت در هم می کوبد. جوانان آگاه را بدلیل فعالیت های فرهنگی آنها زندان می کند. کسانی که کمترین فعالیت سیاسی از آنها مشاهده می کند تا حد اعدام با آنها برخورد می کند.
ما بر علیه چنین رژیمی به مبارزه برخاستیم. در این مسیر صدها کشته و هزاران زندانی داده ایم.
رژیم در جوامع بین المللی بر علیه ما تبلیغات راه انداخته تا مانع تحرک و فعالیت ما شود. هر بار برای ما اتهامی می سازد تا فعالیت ما را محدود کند..
ما چه می گوییم؟
ما می گوییم نمی توان ملتی که اراده کرده تا آزاد زندگی کند تا به ابد در زنجیر نگاه داشت. نمی توان با کشتن و زندانی کردن ملت جویای طعم عدالت و برابری را تا به ابد به اسارت گرفت.
به همین دلیل ما مبارزه می کنیم و از تمام هستی و زندگی خودمان گذشته ایم به امید روزی که بتوانیم این آزادی و عدالت را برای ملت خود محقق کنیم.
ما برای ملت خود آزادی و عدالت اجتماعی می خواهیم. ما معتقد هستیم که بدون عدالت اجتماعی صحبت کردن از آزادی و دمکراسی و حقوق بشر نارسا خواهد بود.
و معتقد هستیم وقتی حقوق اولیه ملتی و هویت ملی ان سلب شده باشد نمی توان در چارچوب یک رابطه استعماری که در آن ملت ها نتوانند سرنوشت خود را خود بدست بگیرند، نمی توان از عدالت اجتماعی و آزادی و برابری صحبت به میان آورد.
و به همین دلیل معتقد هستیم تجربه یکصد سال حاکمیت دو رژیم سلطنتی و اسلامی در ایران گواه و شاهد این مدعا است.
در همین راستا، حرکة النضال العربي بدنبال نشست های متعدد که نزدیک به یکسال طول کشید، دست به تغییراتی زد که هدف از تمامی آنها برجسته کردن ثقل واقعی جنبش ملی عرب احواز است.
تغییر برنامه سیاسی یکی از اقدامات و نتایج این نشست ها بود.
در این برنامه ما به این باور رسیدیم که می توان در چارچوب این جغرافیا و با ایجاد اتحادهای استراتژیک با نیروها و سازمان هایی که به حقوق ملت ها اعتقاد دارند، اهداف ملت ها را محقق ساخت.
ما در برنامه سیاسی خود روشن ساختیم که می توان بدیلی برای ایران آینده یافت که مانع از هرگونه هرج و مرج و بحران های تهدید آمیز دیگری برای کشور و منطقه شد.
از نظر ما جمهوری دمکراتیک فدرال بر اساس جغرافیای ملی هر ملت جواب مناسب برای ایران آینده است.
حرکة النضال العربي گفتمان سیاسی خود را بر مبنای مبارزه در چارچوب جغرافیای سیاسی ایران انتخاب نموده، زیرا معتقد است که سد و مانع اصلی تحقق اهداف ملت های ایران و تحقق دمکراسی و برابری همانا رژیم سرکوبگر و دیکتاتوری حاکم بر ایران است، و نمی توان به تنهایی و به شکل پراکنده و در یک جغرافیای محدود به مبارزه با آن در راستای رسیدن به اهداف ملی خود دست یافت.
در چارچوب جغرافیای ایران، مبارزه سیاسی کردن به معنای فعالیتها و تلاشهایی است که با هدف تحقق اهداف سیاسی و اجتماعی مرتبط با سرنوشت همه ملت و اجزای تشکیل دهنده ایران، انجام میشود.
این به این معنی است که ملت های این جغرافیا در هماهنگی با هم و در همبستگی با هم می توانند اهداف دمکراتیک خود را محقق سازند.
در این هماهنگی و همبستگی است که بمثابه یک قدرت ظاهر می شوند و می توانند با رژیم سرکوبگر به مقابله برخاسته و تغییر را محقق کرد.
در چارچوب این جغرافیا مبارزه کردن یعنی اینکه مبارزات پراکنده و منطقه ای راه به جایی نخواهند برد و باید بشکل سراسری، سازمان یافته و در هماهنگی با هم پیش برده شوند.
الزام این هماهنگی سراسری و سازمان یافتگی، داشتن یک بدیل و آلترناتیو مناسب و مورد قبول است، که بتواند از نظر سیاسی بمثابه چتر فراگیر سیاسی عمل کند. و بتواند تمامی یا بخش های وسیعی از اقشار ملت های ساکن در جغرافیای ایران را نمایندگی کند.
گام نخست برای اینکار ایجاد ائتلاف ها است. ائتلاف هایی بر مبنای اصول روشن و واضح که بتواند خواسته های همه ملت ها در ایران را بازگو نمایند.
ما در این زمینه گام های مهمی برداشتیم و با تشکیل چند ائتلاف که در آن عنصر پایه، ملت های غیر فارس هستند، به این امر مهم پاسخ دادیم.
اما اینها به تنهایی کافی نیست. ما در صحنه جهانی باید بیشتر تلاش کنیم.
تا چند سال پیش، صحنه فعالیت های خارجی فقط در انحصار گروهای سراسری و مرکز گرا بودند.
بعد از انقلاب ژینا، ملت های غیر فارس صحنه اصلی این انقلاب و قیام ها و اعتراضات بودند.
این امر باعث شد تا اکثر جریان های سیاسی در خارج به این نتیجه برسند که نه فقط نمی توان ملت های غیر فارس را نادیده گرفت، بلکه بدون این ملت ها هیچ قیام و اعتراضی به ثمر نخواهد رسید.
و بهمین دلیل تا حدودی این انحصار خبری شکسته شد.
اما در جوامع سیاسی و رسانه های دولتی هنوز ملت های غیر فارس راه پیدا نکردند و این امر به مبارزات سراسر ملت ها آسیب می رساند.
برای به ثمر رساندن اعتراضات در داخل ایران و گسترش فعالیت های جنبش ملی عرب احواز، ما نیاز داریم که انحصار برقراری ارتباطات با سازمان ها و احزاب اروپایی و آمریکایی از دست یک گروه خارج بشود و دیگر ملت های ساکن در ایران را هم شامل شود.
ما نیاز داریم که شبکه های سیاسی و اجتماعی در این کشورها نه فقط از فعالیت ها ما پشتیبانی کنند، بلکه راه فعالیت های بیشتر در جوامع خود را بر ما باز کنند.
شبکه هایی همچون سازمان های مدافع حقوق بشر، گروه های فعالین سیاسی، رسانه ها و فعالان اجتماعی در این امر می توانند نقش مهمی ایفاء کنند.
شکی نیست که راه باز کردن و ایجاد چنین ارتباطاتی قبل از همه بر دوش سازمان های خودمان است، اما این زمانی امکان پذیر است که در اروپا و آمریکا انحصار ارتباط با یک گروه مشخص از بین برود.
به همین دلیل ما از تمامی دوستان پارلمانترها و نمایندگان احزاب و رسانه هایی که در اینجا حضور دارند درخواست می کنیم که در کنار ما و ملت های ستمدیده ما قرار بگیرند.
هم اینک در ایران و در احواز صدها زندانی عرب در زیر شدیدترین آزار و شکنجه ها قرار دارند. خانواده های زندانیان با شدیدترین محدودیت ها مواجهه هستند. خانواده ها حتی ممنوع شده اند تا در مورد فرزندان زندانی خود با مراکز و نهادهای بین المللی صحبت کنند.
آنها را تهدید می کنند و مانع خبررسانی آنها به مجامع بین المللی می شوند.
زندانیان بسیاری هستند که بدون برخورداری از محاکمه عادلانه و با گرفتن اعترافات اجباری در زیر شکنجه و بعد با استناد به همین اعترافات اجباری برای آنها احکام سنگین صادر کرده اند. بسیاری هنوز بعد دو دهه هنوز در حبس هستند.
در روزهای اخیر حکم اعدام شش زندانی بیگناه را صادر کردند. این افراد به نام های علي مجدم، محمد مجدم، عدنان غبیشاوی، سالم آلبوشوکه، حبیب دریس و معین خنفری می باشند که از سال ها پیش در زندان بسر می برند.
این افراد در عین جوان بودن خود سرپرستی خانواده های خود را بعهده دارند. بهمین دلیل اعدام آنها فقط کشتن شش نفر انسان بیگناه نیست، بلکه متلاشی کردن شش خانواده و حتی بیشتر است.
این شما هستید که می توانید دادرس آنها در جوامع خودتان باشید.
این شما هستید که می توانید در پارلمان های کشورهای خودتان به حمایت از آنها برخیزید.
کمترین تاثیر حمایت های شما دادن امیدواری به خانواده های زندانیان عرب احوازی است که فرزندانشان به حال خود رها نشده اند.
با سپاس فراوان از حضار محترم که به سخنان من گوش نمودند و با امیدواری به گسترش ارتباط با همدیگر و با آرزوی یک ایران دمکراتیک و فدرال که در آن ملت ها خود سرنوشت خود را به دست خود رقم بزنند.
سعيد حميدان دبیر کل حرکت النضال العربی الاحوازی