الرئيسية بلوق الصفحة 53

هجوم على الدكتور عودة عفراوي القيادي في حركة النضال العربي الأحوازي

0

هجوم على الدكتور عودة عفراوي القيادي في حركة النضال العربي الأحوازي ، و وعيد بالتصفية و التهديد بالقتل من قبل الطغاة في طهران عبر قنواتهم الإعلامية خوف ديكتاتور طهران أصبح واضحاً، لهذا بان عليه التخبط و بدأ يهاجم الدكتور عودة عفراوي الذي له باع طويل في إيجاد الروابط الحسنة و المحكمة ما بين كافة الشعوب في إيران التي تسعى إلى إسقاط نظام طهران المجرم، و لطالما هذا المناضل الباسل،الأشوس، كان مقداماً في تقريب وجهات النظر في الساحتين الأحوازية و الإيرانية.الدكتور عودة عفراوي، سجين سياسي سابق تحمل السجن لمدة عقد من الزمن، و هو والد الشهيد علي عفراوي الذي تم قتله من قبل الحكومة الإيرانية بتهم ملفقة.

  المكتب الإعلامي لحركة النضال العربي الأحوازي

مظاهرة أحوازية أمام السفارة الإيرانية في استكهلم للتنديد بجريمة إعدام الشهيد حبيب

0

أعلن الأحوازيون المقيمين في السويد عن تنظيم مظاهرة أمام السفارة الإيرانية في العاصمة السويدية استكهلم، احتجاجًا على جريمة إعدام الشهيد حبيب أسيود.

ويدعو أبناء الأحواز جميع الشعوب غير الفارسية من الجالية السويدية للمشاركة في هذه المظاهرة تنديدا بالجرائم التي لحقت بهم من قبل الملالي في طهران.

تأتي هذه المظاهرة استنكارًا لسلسلة عمليات الإعدام التي تقوم بها الدولة الفارسية ضد الشعوب غير الفارسية، وآخرها كانت جريمة اعتقال وإعدام القيادي والرئيس السابق في حركة النضال العربي لتحرير الاحواز ،حبيب أسيود الذي يحمل الجنسية السويدية والذي تم تنفيذ حكم الإعدام فيه في السادس من الشهر الحالي، كما تم صدور أحكام الإعدام بحق ستة من الشباب المثقف الأحوازي.

وتحمل المظاهرة رسالة قوية إلى الحكومة الإيرانية بضرورة وقف سياسة الإعدامات الجماعية واحترام حقوق الإنسان. ومن المقرر أن تقام  المظاهرة أمام السفارة الإيرانية يوم السبت الموافق 20 من شهر الخامس، وتستمر من الساعة 13:00 وحتى الساعة 16:00. يأمل المشاركون في أن يسمع صوتهم ويتم التصدي لهذه الانتهاكات الجسيمة لحقوق الإنسان وتحقيق العدالة للضحايا. يعتبر هذا النشاط المدني فرصة للتعبير عن التضامن والدعم للشعب الأحوازي وجميع الضحايا الذين يعانون من القمع والظلم في دولة الملالي.

روز کارگر 2023 سفره خالی و نبود امنیت شغلی (3)

0

زنان کارگر و کودکان کار

در قسمت یک از سلسله مقالاتم با عنوان “روز کارگر 2023 سفره خالی و نبود امنیت شغلی” در باره مشکلات کارگران در ایران به طور عام نوشتم.

در قسمت دوم سلسله مقالاتم حول روز کارگر درباره مشکلات و مسائل کولبران کورد و سوختبران بلوچ, همچنین ممنوعیت استخدام افراد بومی عرب در الاحواز در ادارت دولتی و در بخش های صنعت, نفت و گاز و پتروشیمی, و همچنین خشکاندن کارون, کرخه و هور العظیم با هدف کوچاندن اهالی و صاحبان اصلی سرزمین نوشتم.

این بخش یعنی قسمت سوم به کارگران زن و همچنین پدیده کودکان کار اختصاص دارد.

وضعیت زنان کارگر

شرایط کار و زندگی زنان و مردان کارگر در جمهوری اسلامی ایران روز به روز بدتر و دشوار تر می شود, اما شرایط کار زنان کارگر به علت ستم مضاعف جنسیتی و طبقاتی, بمراتب اسفناک تر و ابعاد تکان دهنده تری دارد.

 زنان کارگر نسبت به کارگران مرد, برای کار برابر حقوق کمتری می گیرند و در انتخاب شغل نیز محدودیت دارند, نرخ بیکاری در میان زنان بمراتب بیشتر است و از امنیت شغلی کمتری هم برخوردارند.

تحقيقی که درباره وضعيت زنان کارگر در ايران اخیرا انجام شده حاکی است که درصد بسیار کمی از اين زنان کارگر, در کارخانجات بزرگ توليدی اشتغال دارند.

 علت اینکه تعداد کارگران زن در مراکز بزرگ صنعتی کمتر است, این می باشد که زنان کارگر نياز به مرخصی زايمان و مهد کودک دارند و کارفرما برای آنها باید مخارج بیشتری  متحمل شود و یا این که در مواردی نمی توانند به نیازهای کارفرما در رابطه با اضافه کاری پاسخگو باشند, خیلی راحت اخراج می شوند.

بخش دیگر, زنان کارگری هستند که در کارگاه های توليدی کوچک کار می کنند و از آن‌جا که اين کارگاه های کوچک تحت پوشش قانون کار نيستند, زنان شاغل در اين کارگاه ها از حداقل امکانات از قبیل مرخصی, بازنشستگی, بیمه و…برخوردار نیستند و نسبت به کارگران کارخانجات بزرگ حقوق کمتری دريافت می کنند, جرات اعتراض و اعتصاب هم ندارند و به راحتی و با هر بهانه ‌ای از کار اخراج و بيکار می ‌شوند.

بخش سوم زنان کارگری هستند که در صنعت خانگی اشتغال دارند.

 اين زنان که تعدادشان به دلایل گسترش فقر روز به روز درحال افزايش است,  ساعات نامحدودی کار می ‌کنند و دستمزد بسيار ناچيزی دریافت می کنند, هيچ قانونی از آنان حمايت نمی ‌کند و عملا برده های خانگی کارفرمایان محسوب می ‌شوند.

این عده, زنانی هستند که در شرکت ‌های پيمانکاری و عمدتا به کار نظافت خانه ‌ها مشغول هستند.

اين زنان علاوه بر کارخانگی خودشان که جزو وظايفشان محسوب می ‌شود, بقيه اوقاتشان را بايد به کار فرسايشی نظافت خانه ‌ها با حداقل حقوق و نبود هيچ ‌گونه قانون حمايتی سپری کنند.

بنابراین زنان کارگر نه تنها به عنوان زن در جامعه در معرض تبعیض های طبقاتی, جنسیتی و اجتماعی قرار دارند, بلکه در محیط کار نيز به عنوان زن مورد تبعیض قرار می گیرند و در شرايطی بغايت متفاوت با مردان بسر می ‌برند.

کودکان کار

پدیده کودکان کار در ام القرای جمهوری اسلامی پدیده ای منحصر به فرد و در حقیقت روی دیگری از چهره کریه حاکمیت پلید آخوندی و بیانگر عمق لجن ستم و استثمار این انگل های مفتخور است.

آخوندهای حاکم که خودشان در طول عمر ننگینشان کار نکرده و در تولید نقشی نداشته و مفتخور مطلق هستند, کودکان را در سنینی که باید بازی و کودکی بکنند و یا به درس و تحصیل مشغول باشند, به بازار کار کشاندند.

کودکان برای تامین معاش خانواده که در حقیقت نان آور خانواده می باشند به زباله گردی روی می آورند, باندهای مافیایی رژیم در شهرداری ها از این کودکان سوء استفاده کرده و باج گیری می کنند و بابت دریافت اجازه زباله گردی, باید پول و عوارض به شهرداری ها بپردازند.

در ایران تحت حاکمیت آخوندها در سر هر چهار راه و پشت چراغ قرمز ها انبوه کودکان را می بینیم که دستمال کاغذی و یا گل می فروشند, و یا شیشه های اتوموبیل ها را پاک می کنند.

کودکان را در میان کولبران و در میان سوختبران هم می توان دید, عامل اصلی جذب شدن کودکان به بازار کار, فقر مطلق خانواده ها و زندگی زیر خط فقر بخش های عظیمی از جامعه ایران است.

کودکان کار کودکانی هستند که کودکیشان ربوده شده و در سنینی که باید تنها دغدغه شان بازی کردن باشد, رنج های بزرگی را بر دوش می کشند و چه بسا برای اغلب آنها علامت سئوال بزرگ این باشد که اصلا برای چه بدنیا آمده اند؟

کاوه آل حمودی

روز کارگر 2023 سفره خالی و نبود امنیت شغلی (2)

0

در قسمت یک از سری مقالاتم بمناسبت روز کارگر در باره وضعیت کارگران در ایران به طور عام صحبت کردم, در بخش دوم می خواهم در باره مشکلات کارگری در محدوده مناطق ملل تحت ستم صحبت کنم, زیرا وضعیت و شرایط در مناطق ملت های تحت ستم بسیار خاص تر است.

برای این که تصویر روشن تری از وضعیت به خوانندگان بدهم به جنبه هایی از این ستم مضاعف نسبت به ملت های غیر فارس در زیر اشاره می کنم:

کشور ما طی صد سال است که اسیر حاکمیت های تمامیت خواه و مرکزگرا می باشد, احاکمیت ها بدلیل نگاه و برخورد امنیتی با مسئله ملت ها عملکرد سرکوبگرانه و ضد انسانی نسبت به ملت های غیر فارس داشته و دارند.

از زمان کودتای رضا خان تا کنون نگاه به مسائل ملیت ها در ایران نگاه امنیتی و سرکوبگرانه بوده است, در همین حاکمیت جمهوری اسلامی بخشنامه کردند که از استخدام جوانان جویای کار عرب در ادارات دولتی و در کارخانه ها و در بخش انرژی نفت, گاز پتروشیمی خودداری شود, حاکمیت ملایان همزمان اقدام به سد سازی و هدایت آب های خوزستان به مناطق مرکزی کردند, در نتیجه رودخانه های کارون و کرخه و همچنین هور العظیم را بکلی خشک کردند, مزارغ روستائیان از بین رفتند و احشام انها در جلوی چشمانشان تلف شدند, جمهوری اسلامی همه این کارها و صدور بخشنامه ممنوعیت استخدام افراد عرب بومی را با هدف کوچاندن اهالی بومی عرب انجام می دهد, تا منطقه را از اهالی ان خالی کنند و در حقیقت به نوعی تلاش می کند صورت مسئله را پاک کند.

وقتی امکان کاریابی و فرصت های شغلی برابر برای صاحبان اصلی سرزمین وجود نداشته باشد و زمینه کشاورزی و دامداری و … را دولت از بین ببرد, نتیجه آن نوعی مهاحرت اجباری و خالی شدن استان از اهالی آن می باشد.

اوضاع آنقدر فاجعه بار شده است که صدای خود کارگزاران رژیم هم در آمده و امام جمعه بندر ماه شهر (معشور) خطاب به مدیران پتروشیمی می گوید: چرا افراد بومی را استخدام نمی کنید؟ بسیاری خانواده ها در آستانه متلاشی شدن هستند…

داستان کارگران عرب الاحواز, داستان مردمی است که در زادگاه خود و در سرزمین آبا و اجدادی خودشان بدترین انواع تبعیض ها را می چشند.

زندان های اهواز پر است از فعالان کارگری, کارگران عرب و فعالان زن و مرد عرب اهوازی است و در زیر وحشیانه ترین شکنجه ها و ناملایمات قرار دارند.

در دو استان کردستان و بلوچستان بدلیل فقر بسیار و عدم وجود فرصت های شغلی کارگران اجبارا برای تامین معاش زندگی خانواده خود با تحمل ریسک و خطر جانی به کولبری و یا سوخت بری روی می آورند.

شایان ذکراست که در میان سوخت بران و کولبران افراد با استعداد و دارای تحصیلات بالا وجود دارند, از آنجا که پرداختن به این مشاغل انتخاب این افراد نبوده و نیست بلکه به اجبار محبور به تن دادن به این گونه کارهای پر ریسک و خطر شدند, متاسفانه می بینیم که رده های سنی مختلف از کودکان گرفته تا افراد مسن اعم از زن و مرد را نیز شامل شده است.

سوخت بری و کولبری از جمله پر ریسک و خطر ترین کارها در جهان بحساب می آیند, کولبران با تحمل ریسک و خطر عبور از کوه ها و گردنه های صعب العبور در سرما و برف و بوران و خطرات سقوط بهمن علاوه بر مورد هدف قرار گرفتن و کشته شدن با تیر مستقیم نیروهای رژیم ضد بشری قرار دارند. سوختبران نیز با حمل سوخت دارای قابلیت بالای اشتعال در مسیر های پر ریسک و خطر, و همچنین مورد حمله و هجوم نیروهای سرکوبگر رژیم قرار دارند.

کردستان و بلوچستان و حتی استان خوزستان (اهواز) که اصلی ترین تامین کننده درآمد ارزی کشور می باشد, از ثروت کشور و امکانات مملکت بهره ای نبرده اند.

راه های مواصلاتی, شبکه های آبرسانی, مدارس, بیمارستان, و خدمات شهری تقریبا وجود ندارد, وقتی از بلوچستان صحبت می کنیم گویی از دنیای دیگری صحبت می شود, فاقد حداقل ها هستند, تنها سهمی که از مملکت بعنوان شهروند برده اند سرکوب و کشتار است.

شایان ذکر است که بسیاری از اهالی بلوچستان در آمار سرشماری جزو شهروندان ایرانی بشمار نمی آیند زیرا بسیاری فاقد شناسنامه هستند.

چرا باید در یک مملکت شهروندانش تا این حد از تبعیض رنج ببرند, و هیچ سهمی از ثروت و امکانات کشور نداشته باشند؟ و از حداقل امکاناتی مانند شبکه آبرسانی سالم, مدرسه, جاده های مواصلاتی, فرصت های برابر شغلی و امکان زندگی در شان انسان که باید بدون تبعیض برای همه و در اختیار همه قرار بگیرد, محروم باشند؟

ادامه دارد…

کاوه آل حمودی

روزکارگر 2023 سفره خالی و نبود امنیت شغلی(1)

0

اول ماه می روز جهانی کارگر قدمتی یک صد و سی و هفت ساله دارد, در روز اول ماه می 1886 اولین اعتصاب سازمانیافته کارگری در جهان در آمریکا صورت گرفت و تعداد چهارصد کارگر در یک حرکت هماهنگ برای کاهش ساعات کار روزانه از 14 ساعت به 8 ساعت دست از کار کشیدند.

در روز سوم از اعتصاب کارگران پلیس به تجمع آنان یورش برد و آنان را به گلوله بست, حدود 50 کارگر کشته و تعدادی نیز زخمی شدند, کارگران اما عقب نشینی نکردند و اعتراضات گسترده تر شد.

پلیس اقدام به دستگیری رهبران اعتصاب کرد و 4 تن از رهبران اعتصاب پس از محاکمه فرمایشی اعدام شدند, اما کارگران دست از مبارزه نکشیدند و در نهایت 500 هزار کارگر حق 8 ساعت کار در روز را به دست آوردند.

این چنین روز اول ماه می به روز جهانی کارگران تبدیل شد و روزی شد برای همبستگی و اتحاد میان کارگران سراسر جهان و انگیزه ای برای رزم و تلاش آنان برای کسب حقوق انسانیشان.

با این مقدمه سئوالی که به ذهن متبادر می شود این است که این روز چه پیامی برای فعالان سیاسی و کارگران ایرانی دارد؟

امسال در آستانه روز اول ماه می در ایران, بیش از صد هزار کارگر پیمانی در بخش انرژی (نفت و گاز) پتروشیمی, فولاد و مس وارد اعتصاب شدند, خواسته این گارگران استخدام رسمی و افزایش 79 در صدی حقوق می باشد.

کارگران همواره در صف مقدم حیزش و اعتراض به دیکتاتوری و سرکوب و نبود آزادی حضوری فعال و دائمی دارند. 11 اردیبهشت (اول ماه می) را با تعطیل مراکز کار و برگزاری تجمعات اعتراضی به حمایت از کارگران نفت و گار و پتروشمی و فولاد و مس تبدیل برخیزیم و به دستمزدهای زیرخط فقر, فلاکت و عدم پرداخت حقوق کارگران و فساد سیستماتیک اعتراض کنیم.  

اولین ستم سیستماتیک علیه کارگران در جمهوری اسلامی در مکانیزم و نحوه تعیین میزان افزایش سالیانه دستمزد کارگران صورت می گیرد.

در جمهوری اسلامی شورای عالی کار متولی تعیین میزان افزایش سالیانه مزد کارگران است و بر اساس نص صریح ماده 41 قانون کار, این افزایش دستمزد باید متناسب با نرخ تورم و نرخ سبد معیشتی خانوار باشد.

اما هر ساله رژیم اخوندی به کلک متوسل می شود و با تعیین میزان تورم کمتر از حد واقعی آن, تلاش می کنند حق کارگران را ملاخور کرده و این طبقه بی دفاع را بیش از پیش استثمار کنند.

شورای عالی کار در سال 1402 بدون در نظر گرفتن دو آیتم مورد تایید و مصوبه خود, تحت فشار نمایندگان کارفرمایان و نمایندگان دولت که خود بزرگترین کارفرما محسوب می شود, تنها افزایش 27 در صد حداقل مزد کارگران و 21 در صد برای سایر سطوح را تصویب کرده است.

این افزایش ناچیز مزد کارگران در این شرایط اسفبار اقتصادی و با توجه به گرانی افسار گسیخته و افزایش روز افزون هزینه های زندگی و معیشت, هیج توجیه منطقی و قانونی ندارد و آشکارا بیانگر نهادینه کردن فقر و فلاکت در میان قشر زحتمکش جامعه است.

جامعه چند میلیونی کارگری ایرانی هیچ مدافعی در درون قدرت ندارند و ترکیب شورای عالی کار به گونه ای است که کارگران اولین قربانی تصمیمات این شورا می باشند و قوانین این شورا آشکارا ضد کارگری می باشد.

و هر ساله اعتراضات کارگران و فعالان کارگری به این ستم سیستماتیک بجایی نرسیده است و گوش شنوایی هم برای آن در دستگاه ستم و سرکوب حاکم وجود ندارد.

اول ماه مه (11 اردیبهشت) روز جهانی کارگر در ایران کارگران معترض به وضعیت بد معیشتی, همه ساله این روز را با برگزاری حرکت های اعتراضی و تظاهرات علیه شرایط بسیار بد و اسفبار کارگران, به استقبال این روز می روند.

حاکمیت ها و دولت ها معمولا روز جهانی را با دست پر برگزار می کنند و گرامی می دارند و معمولا برای کارگران با خبر های خوب و سوپرایزهایی می آیند و امتیازات و ترفیع حقوقی در نظر می گیرند, اما در جمهوری اسلامی چنین نیست.

در جمهوری اسلامی تناقض آشکاری بین قانون اساسی با قانون کار آن وجود دارد, به این صورت که در اصل 26 قانون اساسی جمهوری اسلامی اجازه تشکل یابی و تشکل های مستقل, آزاد و صنفی کارگران داده شده است, اما ماده 131 قانون کار, کارگران را ملزم می کند که فقط در تشکل های رسمی و مورد تایید دولت مانند “شورای های اسلامی کار” که در قانون کار از آن ها نام برده شده, عضو شوند و بدین ترتیب کارگران عملاا ز حق داشتن تشکل های مستقل و سندیکای کارگری مستقل و آزاد محروم و منع می شوند.

این مسئله از آنجا حساس و حیاتی می شود که تشکل های کارگری واقعی کارگران خارج از تنها تشکل برسمیت شناخته شده حکومتی, یعنی شورای اسلامی کار, امکان دفاع از حقوق و مطالبات جامعه کارگری و تاثیرگذاری بر روی تصمیمات شورای عالی کار ندارند. نتیجه این می شود که خود رژیم خط فقر را دستمزد 14 میلیون تومان در ماه تعیین می کند در حالیکه حقوق کارگر بعضا تا یک چهارم خط فقری است که خود رژیم تعیین کرده است!…  این یعنی فاجعه…

این یعنی نهادینه کردن فقر و فلاکت در ابعاد میلیونی است, زیرا در کمترین برآورد جامعه کارگری ایران با خانواده هایشان بیش از یک سوم جمعیت کل کشور را تشکیل می دهند. 

حفظ تعادل بین افزایش حقوق و دستمزد اقشار جامعه با تورم سالانه اقتصادی با هدف حفظ قدرت خرید کارگران و زحمتکشان و برخورداری آنان از یک زندگی درخور انسان جزو وظایف دولت می باشد.

واقعیت این است که حاکمیت جمهوری اسلامی از آن جا که به حقوق کارگران اهمیتی نمی دهد در نتیجه خود را متعهد به حفظ این تعادل نمی بیند و تورم افسارگسیخته که خود نیز نتیجه بلافصل دزدی ها و چپاول های سران و کارگزاران رژیم و سیاست های غلط رژیم است که کارگران و اکثریت جامعه را دچار فقر روزافزون کرده و از هستی ساقط کرده است و بسیاری را به زیر خط فقر و به فلاکت مطلق کشانده است و اقتصاد کشور را به کلاف سردرگم غیر قابل حل تبدیل کرده است.

ادامه دارد…

کاوه آل حمودی

عشرات الآلاف من الجماهير التركية في آذربايجان الجنوبية يتحدون السلطة الإيرانية بشجاعة منقطعة النظير

0

لقد رفعوا الجماهير التركية في آذربايجان الجنوبية لافتة أكدوا فيها على ضرورة إتحاد الشعوب غير الفارسية ، كالشعب التركي، و الأحوازي، والبلوشي، و العمل على تطبيق المساواة و العدالة و محاربة العنصرية.

المكتب الإعلامي لحركة النضال العربي الأحوازي

حرکه النضال از قرار دادن سپاه پاسداران در لیست تروریستی اروپا استقبال می کند

0

نمایندگان پارلمان سوئد که در حال حاضر ریاست دوره‌ای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد، روز چهارشنبه ۱۰ مه (۲۰ اردیبهشت) طرحی مبنی بر تروریستی نامیدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تصویب کردند. بر اساس این طرح، دولت سوئد موظف می‌شود در راستای قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در فهرست تروریستی اتحادیه اروپا تلاش کند.

۳۴۹ نماینده به این طرح که از سوی کمیته امور خارجه پارلمان سوئد ارائه شده بود، رای دادند و از این رو این طرح مورد تایید هر هشت حزب راست و چپ پارلمان سوئد قرار گرفته است.

حرکه النضال ضمن استقبال از این اقدام، پارلمان اروپا را به اقدامی مشابه فرامی خواند.

حرکة النضال العربي الاحوازي

بیانیه حرکه النضال پیرامون انتصاب نماینده ایران به رئیس مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل

0

واتسلاو بالک، رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل برای سال ۲۰۲۳ در روز چهارشنبه 20 اردیبهشت در نامه ای به کشورهای عضو اعلام کرد که ریاست شورای مجمع اجتماعی در ماه نوامبر سال جاری به ریاست علی بحرینی سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل را بر عهده خواهد داشت.

منصوب کردن نماینده جنایتکاران حاکم بر ایران توهین به دهها هزار کشته و زخمی و دهها دستگیر شده فقط در همین چند ماه اخیر است. این انتصاب پاشاندن نمک بر زخم زندانیان و خانواده های آنها و کشته شدگان داغدار است. این انتصاب دهن کجی به جنبش زنان و آزادیخواهان انقلاب ژینا است.

و این در حالی است که هنوز یک هفته از موج اعدام های اخیر و بویژه اعدام حبیب اسیود شهروند سوئدی نگذاشته است.

ما ضمن محکوم نمودن این اقدام تهوع آور و توهین آمیز به ملت های ایران، از دبیرکل سازمان ملل خواستار توقف این انتصاب شرم آور هستیم.

حرکة النضال العربي الاحوازي

بیانیه حرکة النضال العربي الأحوازي پیرامون اعدام تروریستی حبیب اسیود (ابو احمد)

0

بامداد روز 6 مای 2023 دادگاه عالی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران، حبیب اسیود  رهبر سابق حرکه النضال و از مبارزان ملت الاحواز را اعدام کرد. حرکه النضال و جنبش ملی الاحواز هیچگونه شک و شبه ای در این نداشت که رژیم جمهوری اسلامی حبیب اسیود رهبر حرکه النضال را به قتل خواهد رساند.

شهید حبیب اسیود یکی از موسسان حرکه النضال و از کادرهای اصلی این جنبش از ابتدای تاسیس تا قبل از ربوده شدن به ایران بود. وی در یکی از روستاهای اطراف شعیبیه شهر تستر (شوشتر) در الاحواز زاده شد. او تحصیلات ابتدایی را در روستای خود به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به تستر (شوشتر) رفت. حبیب اسیود فارغ‌التحصیل علوم اجتماعی است. وی قبل از خروج از ایران کارمند بانک بوده‌است.

وی فعالیت سیاسی خود را بعد از انقلاب ضد سلطنتی شروع نمود. در زمان فعالیت های الوفاق از جمله فعالین این جنبش سیاسی مدنی بود. شهید حبیب قبل از سرکوب و دستگیری های کادرها و رهبری جنبش، برای زمینه سازی فعالیت سیاسی در خارج از ایران به اروپا مهاجرت نمود و  فعالیت حرفه ای سیاسی و تشکیلاتی خود را ادامه داد. پس از دستگیری رهبری حرکه النضال در دانمارک، حبیب به رهبری حرکه النضال انتخاب شد. حبیب کعب در 9 اکتبر 2020 (مهر 1399) در فرودگاه استانبول بوسیله نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران که از قبل تحرکات وی را رصد کرده بودند ربوده و به ایران منتقل شد.

حبیب را همچون تمامی مبارزین در بند و زندانی، زیر شدیدترین شکنجه های جسمی و روحی قرار دادند  برای زیر فشار قرار دادن و مجبور کردن وی به اعترافات تلویزیونی، از همان روز اول ربودن به ایران، بیش از 20 تن از افراد فامیل و خانواده وی را بازداشت و تحت فشار قرار دادند. و در نهایت، دژخیمان جمهوری اسلامی ایران روز 6 مای 2023 (16 اردیبهشت 1402) حبیب اسیود را به‌دار آویختند.

نزدیک به یک صد سال مبارزه و جانفشانی چندین نسل از ملت عرب در برابر حکومت های سلطنتی و جمهوری اسلامی ایران و برای رسیدن ملت ستمدیده و آزادی خواه عرب الاحواز به حقوق مشروع خود و در رأس آن حق تعیین سرنوشت خویش، به عبث نخواهد رفت. هم اینک زندان های احواز و سایر مناطق دیگر از مبارزین عرب احوازی، روشنفکران، فعالان سیاسی، زنان و مردان آزادی خواه عرب احوازی و اعضا و کادرهای حرکه النضال انباشته شده است.

انبوه زندانیان و شهدای جنبش ملی الاحواز در طی این سالیان نشان می دهد که یک ملت را می توان سرکوب کرد اما نمی توان کشت. نمی توان ملتی را تا ابد به زنجیر کشاند. تاریخ مبارزاتی ملت عرب در طی دو حاکمیت شاه و آخوند نشان داد که با زندانی کردن و کشتن هواداران و اعضا و رهبران این جنبش، نمی توان ملتی را که اراده کرده است، آزاد زندگی کند به سکوت و تسلیم مجبور ساخت.

حبیب اسیود (ابو احمد) نه اولین شهید و نه آخرین آن است. ملت الاحواز عزم کرده است تا زنجیرهای ستم و استعمار را از هم بدرد. حرکه النضال به خوبی می داند که مبارزه بدون پرداخت هزینه، بدون فداکاری با تمام هستی، امکان پذیر نیست. حرکه النضال از همان روز نخست تاسیس، با ملت خود عهد بسته بود که “فدا و شهادت” به خاطر آرمان ملت یک میثاق است که با سوگند خونین  اعضا، کادرها و رهبران آن آمیخته شده است.

در شرایط پیچیده مبارزاتی کنونی که بسیاری سنگ مبارزه با رژیم و طرفداری از حقوق بشر و دمکراسی را به سینه می زنند و در شکاف ناشی از عدم شکل گیری یک آلترناتیو واقعی که همه ملت های این جغرافیا را در گیرد، به فعالیت شبه برانگیز خود در تقویت رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران مشغول هستند، شهادت حبیب اسیود، به شاخص افشا کننده چهره دغلکاران و پاسداران سیاسی خارجه نشین مبدل شد. نگاهی به موضع گیری های بعد از اعدام حبیب عمق چهره این پاسداران سیاسی را نشان می دهد.

شهادت حبیب اسیود، همکاسه بودن ملی گرایی کاذب ایرانی با آخوند جنایتکار را به خوبی نشان داد. نشان داد که وقتی موضوع ملت های غیر فارس است، هردوی این نیروی به ظاهر متضاد در یک وحدت عمل فکری و عملی قرار دارند. آنچه این دو را از هم بطور تاکتیکی جدا می کند، قدرت سیاسی است و لاغیر.

حرکه النضال بر این جمله معروف که” ضربه ای که مرا نکشد، تقویتم خواهد کرد”، ایمان کامل دارد و برهمین سیاق بر پیمانی که از روز اول با ملت قهرمان خود بسته، به تداوم مبارزه تا پیروزی سوگند یاد خواهد کرد. روز رهایی ملت عرب نزدیک است و در آن شکی نیست. خون حبیب و حبیب ها، بها و هزینه چنین روزی است.

سرنگون باد جمهوری اسلامی ایران

تعزیة حزب البعث العربي الإشتراكي قيادة قطر العراق ،إلى سعيد إحميدان رئيس حركة النضال، بمناسبة إستشهاد المناضل القيادي حبيب إسيود

0

.تعزیة حزب البعث العربي الإشتراكي قيادة قطر العراق ،إلى سعيد إحميدان رئيس حركة النضال، بمناسبة إستشهاد المناضل القيادي حبيب إسيود